درمان معجزه گر با پسته!


http://s7.picofile.com/file/8256386542/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86.jpg

درمان معجزه گر با پسته!

خوردن 100 گرم پسته روزانه به مدت دوهفته تاثیراتی بسیار زیادی بر سلامتی بدن دارد.

 

http://www.yjc.ir/fa/news/5656246

معلم بوشهری «کلیه» خود را به دانش‌آموز بیمارش اهدا کرد

معلم بوشهری «کلیه» خود را به دانش‌آموز بیمارش اهدا کرد

 

سعید حاجی‌زاده معلم فداکار شهرستان جم از توابع استان بوشهر وقتی مشاهده کرد که یکی از دانش‌آموزانش با مشکل کلیوی مواجه است و مرتب دیالیز می‌شود و به همین دلیل با نگرانی و استرس در کلاس درس حضور می‌یابد، تصمیم گرفت برای او کاری انجام دهد.

آقا معلم بعد از پیگیری متوجه شد که می‌تواند یکی از کلیه‌هایش را به دانش‌آموزش اهدا کند تا از رنج بیماری رهایی یابد و اینگونه با لطف پروردگار، سلامتی را به این دانش‌آموز بازگرداند.

آموزش و پرورش جم نیز با همکاری امام جمعه شهرستان، به پاس اقدام خداپسندانه این معلم ایثارگر طی مراسمی در حضور نمازگزاران در روز جمعه، از این معلم فداکار تجلیل کرد.

https://telegram.me/joinchat/BHmI7zvEln-K4GkL9GWoGQ

رد دو سوم درخواست‌های مبتنی بر سقط درمانی جنین

http://s7.picofile.com/file/8256386318/%D8%B1%D8%AF_%D8%AF%D9%88%D8%B3%D9%88%D9%85.jpg

رد دو سوم درخواست‌های مبتنی بر سقط درمانی جنین / هرگونه سقط جنین بیش از 4 ماه ممنوع است

مدیر کل پزشکی قانونی استان تهران با اشاره به 121 مورد درخواست سقط جنین تنها در فروردین ماه گفت: سقط جنین بیش از 4 ماه به هر دلیل مجوز نمی‌گیرد.

http://www.yjc.ir/fa/news/5656795

فروش آب خنک در ماه رمضان جرم است؟

http://s7.picofile.com/file/8256385942/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4_%D8%A2%D8%A8.jpg

فروش آب خنک در ماه رمضان جرم است؟ + واکنش روزه داران

 

عده‌ای در ماه مبارک رمضان در ترافیک‌های طاقت فرسای تهران آب خنک می‌فروشند برای کسانی که در ملا عام روزه خواری می‌کنند.

http://www.yjc.ir/fa/news/5654850

داستانک_طنز

داستانک_طنز

مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزهای شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش، در مزرعه شخم می زد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی محکم به پشت سر زن زد و او در دم، کشته شد. در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانۀ تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانۀ مخالفت تکان می داد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید.

کشاورز گفت: «خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من می گفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق می کردم.»

کشیش پرسید: «پس مردها چه می گفتند؟»

کشاورز گفت: «آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه!؟»

loulemancity