ای آفتاب سبز که نورت دمادم است

ای آفتاب سبز که نورت دمادم است

بر قلب من بتاب که تاریک و مبهم است

جاری ترین امید تویی در کویر قلب من

این گوشه سالهاست که به لطف تو خرم است

فوارهای آب به معراج میرود

آب زلال وحی به پاکی زمزم است

ما چون کبوتریم و آسمان حریم ماست

پرواز میکنیم ولی اوجمان کم است

از دوردست شهر تو را صدا میکنم

با یک دلی که لبریز ماتم است

فریاد میزنم که جهان باخبر شود

همسایه من است که سلطان عالم است

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ...

@pieceofheaven

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.