سید احمد حیدری، جانباز مدافع حرم و فرمانده محور محبانالزهرا (س)، در پاسخ به یاوه گویی های بی بی سی:
چه وقت به سوریه رفتید؟
نام اصلیام سید احمد حیدری است، اما به این دلیل که در سال۹۳ بههیچوجه ایرانیها را به سوریه نمیبردند، مدرکی جعلی با نام سیدمحمد حسینی درست کردم. البته جالب است که دفعه اول لو رفتم! (میخندد) همین که بچهها مدارکم را دیدند، گفتند: خیلی تابلو است که ایرانی هستی! بار دوم هم شک کردند و به من گفتند قسم بخور که نامت سیدمحمد حسینی است. من هم دیدم محمد و احمد یک معنی دارد و حسینی و حیدری هم خیلی با هم فرق نمیکند. پس گفتم: بله، من خود محمد حسینی هستم! الان خیلیها من را با همین نام حسینی ملقب به ابوتراب میشناسند. البته بگویم برای اینکه بتوانم بروم سوریه چارهای جز این نداشتم. یک مرتبه هم تصمیم داشتم از مرز عراق به سوریه بروم، ولی درست لب پرواز، متوجه ایرانیبودنم شدند و دوباره برگشتم. بالاخره ماه محرم سال۹۳ بهعنوان اتباع خارجی بعد از کشوقوسهای زیاد، توانستم به سوریه بروم. بقیه ایرانیها از جمله شهیدان حسن قاسمیدانا و برادران بختی هم به همین سبک رفتند. اگر لطف بیبی شامل حال ما نمیشد، رفتنی نمیشدیم
بعد از ورود به سوریه و حضور در تیپ فاطمیون، کسی متوجه ایرانیبودن شما نشد؟
با هزار ترفندی که زدیم، باز هم فهمیدند! البته اینبار دیگر دلشان سوخت و نگفتند برگرد. یادم هست حاجقاسم سلیمانی همین که دفعه اول من را دید، یواشکی در گوشم گفت: تو هم قاچاقی آمدی؟! (میخندد)
فکر میکنید وقتی حالتان بهتر شد، دوباره به سوریه برگردید؟
هرچند بعضیوقتها بهخاطر تیر دوزمانهای که در شکمم خورده و تمام استخوان لگنم خرد شدهاست دو تا سه شبانه روز از درد خوابم نمیبرد، این درد را شیرین میدانم. خوشحالم که برچسب حضرت زینب(س) را بر روی خودم دارم. تنها چیزی که به بچههای جانباز در این میان امید میدهد این است که خدا این درد و صبر را از آنها قبول کند و ذخیره آخرتشان باشد. از طرف دیگر، دوست دارند این پرچمی که با خون شهدا و رنج جانبازان بلند شده روی زمین نیفتد
ادامه دارد