خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم

خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنیم

غافل از خود ، دیگری را هم قضاوت می کنیم

کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز

چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنیم

عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود

ما به این دنیای فانی زود عادت می کنیم

ما که بردیم آبرو از عشق ، پس دیگر چرا

عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنیم

کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی

با همیم اما چرا احساس غربت می کنیم ؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.