(شعر صادراتی!)

(شعر صادراتی!)

 

دائماً از خویشتن  آمار صادر می‌کند

از زبانِ مجریِ ‌اخبار صادر می‌کند

تا بدانی دقّتش را، با ممیّز سوی تو

یک‌عدد با  ده رقم اعشار صادر می‌کند

این نمودار از چه رو می‌لرزد و غش‌میکند؟

حال زارش را سویِ بازار  صادر می‌کند؟

می‌کند در عرصه‌ی تصدیر،مصدر شاهکار

بهر رشدِ صادرات آمار صادر می‌کند

با برنجِ وارداتی غصّه‌ها دَم می‌کند

بعد سویِ خوانِ  شالی‌کار صادر می‌کند

زآن‌طرف اما  «فلان» با حکم  «بهمان» مدّتیست

ویژه‌خواری می‌کند؛ «بیسار» صادر می‌کند

سالها شد دشمن بد‌طینتِ این مرز و بوم

کارهایی زشت و ناهنجار صادر می‌کند

خود که آدم نیست زآن‌رو  بهر داعش مدّتیست

عدّه‌ای مزدورِ آدمخوار صادر می‌کند

بهر تکفیرِ مسلمانان،سپس کشتارشان

بر بِلادِ مسلمین، کفّار صادر می‌کند!

نرم‌نرمک  در میان،  طرحی دگر می‌آورد

جای جنگ‌افزار،نرم‌افزار صادر می‌کند

توی نِت بی‌منّتِ  جنگنده‌هایِ  اِف-چهار

بمب را در قالبِ افکار صادر می‌کند

طبع من با «صادراتُن صادراتُن صادرُن»

در عروض از خود ادا-اطوار صادر می‌کند!

شرکتی دارد که از عهدِ گل‌آقا تا کنون

طنز را در قالبِ اشعار صادر می‌کند

 

بوالفضول الشعرا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.