ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ

برﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ

ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ

ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ!

ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮب ﺑﺴﺎﺯ

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ

ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ!

ﺩﺭﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ

ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ: ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ!

ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ !

ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ

ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ

ﻭﻟﯽ

ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ

نخونی ضرر کردى

نخونی ضرر کردى

استادی با شاگردش از باغى میگذشت.چشمشان به یک کفش کهنه افتاد شاگرد گفت گمان میکنم این کفشهای کارگرى است که در این باغ کار میکند بیا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببینیم و بعد کفشها را پس بدهیم و کمى شاد شویم استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنیم بیا کارى که میگویم انجام بده و عکس العملش را ببین مقدارى پول درون ان قرار بده شاگرد هم پذیرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند کارگر براى تعویض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همینکه پا درون کفش گذاشت متوجه شیئى درون کفش شد و بعد از وارسى ،پول ها را دید با گریه ،فریاد زد خدایا شکرت خدایی که هیچ وقت بندگانت را فراموش نمیکنى  میدانى که همسر مریض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رویی به نزد انها باز گردم و همینطور اشک میریخت استاد به شاگردش گفت همیشه سعى کن براى خوشحالیت ببخشى نه بستانی

در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید.

در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون رو نبوسید.

در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید.

در برابر کسی که نداره از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید

هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد،مگر به " فهم و شعور " مگر به " درک و ادب "

مهربانان …

آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه .کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !

این قدرت تو نیست،

این " انسانیت " است.

 

سودای ترا بهانه‌ای بس باشد

سودای ترا بهانه‌ای بس باشد

مستان ترا ترانه‌ای بس باشد

در کشتن ما چه میزنی تیغ جفا

ما را سر تازیانه‌ای بس باشد

دوقطره آب یادوتکه سنگ

دو قطره آب که به هم نزدیک شوند

تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند...

اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند.

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم،

فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه

امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد...

آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،

به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود

لجوجتر و مصمم تر است.

سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.

اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.

امروز مصادف است با درگذشت: "اللَّه وردیخان"

امروز مصادف است با درگذشت:

 "اللَّه وردیخان"

 

اللَّه وردیخان از سرداران دوره‏ی صفویه، از اهالی گرجستان بود. در جوانی به غلامی فروخته شد و سرانجام به خدمت شاه طهماسب صفوی درآمد. اللَّه وردیخان در سال 1004 ق به سبب لیاقت و کفایتی که از خود در دربار صفوی نشان داد، به فرمان شاه عباس به امیر الامرایى حکومت فارس برگزیده شد. او در مدت زمان کوتاهی به سرداری سپاه قزلباش منصوب شد و خدمات زیادی به دولت صفویه کرد. او که فرماندهی کل سپاه ایران در زمان شاه عباس را بر عهده داشت در جنگ‏های متعددی از قبیل لار، بحرین، بغداد و غرب ایران، رشادت‏های فراوانی از خود نشان داد. اللَّه وردیخان اقدامات اجتماعی و رفاهی ارزنده‏ای انجام داده است که از آن میان می‏توان به بنای پُل اللَّه ‏وردی خان یا سی و سه پُل بر روی رودخانه‏ی زاینده رود در اصفهان اشاره کرد که هنوز پس از گذشت قرن‏ها، یکی از زیباترین و مستحکم ‏ترین آثار باستانی جهان است