طنز
شکایت ازرائیل پیش خدا
توثبت احوال خدا
منم شدم دست به دعا
خسته ازاسمم ای خدا
کوعدل و داوریت بابا
اسم یکی شدابراهیم
اون یکی هم شداسماعیل
اینهمه اسم خوب خدا
چرااسمم شدازرائیل
چقدرمن آدم بکشم
چقدربایدزجربکشم
چقدرتوآی سی یو برم
خط های ممتدبکشم
من خودمم خون می بینم
به والله چندشم میشه
شغل منوعوض بکن
یکی دیگه جام بزارمیشه؟
تامن دهن باز می کنم
هفت هشتاآدم می میره
شایدبخوام یه جوک بگم
کی میگه ازرائیل بده
منوهمه فکرمی کنن
یه داس تودست های منه
یک شنل سیاه دارم
خسته ام ازفکرهمه
من یکی جرأت ندارم
فیلم های ترسناک ببینم
اسم منوعوض بکن
تامن دیگه زجرنکشم
منم میخوام ژل بزنم
جین بپوشم تیپ بزنم
شمال برم وکیف بکنم
سازبزنم وجیغ بکشم
منواسی صداکنن
خوب چی میشه آخه خدا
منم میخوام زن بگیرم
بچه ام بگه بابا
ای بابا بازنامه اومد
ماموریت تازه اومد
شغل منوعوض بکن
تامن یکم جون بگیرم
ارسالی میرزایی