این تهرانیا تا امروز دو قطره باران دیدن اینو تو گروه گذاشتن :
ﻋﻄﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﺴﺖ ﻣﺴﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻏﻢ ، ﺧﻮﺩ پرﺳﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ،ﺍﺳﯿﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﯾﺎﺩ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ .....
ﯾﺎﺩ ﺩﻭﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻬﺎ پاﮎ ﺑﻮﺩ .....
ﭼﺸﻤﻬﺎ ﮔﻮﯾﺎﯼ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺎﺏ ﺑﻮﺩ.....
شمالیِ هم براش نوشت:
اَووووو
نم نم باران مرا بیچاره کرد
یکسره آمد مرا آواره کرد
بی لاوارث دوش مانستن شده
لاهیجان را نمناک و لندن واره کرد
تو رمانتیک گشته ای باران ندیده
اینجا آسمان خو تنبان پاره کرد!