خر را رها کردیم پالان را چسبیدیم
این روزها دو اتفاق ناگوار با هم همزمان شد داستان توهین عمو های فتیله به شعور مردم آذری و داستان توهین عمو های خودرو ساز به شعور یک ملت هفتاد میلیونی، اما براستی کدام توهین آمیز تر است!!!
چرا رگ گردن کسی از داستان دوم ورم نکرد؟ چرا برای این کلاهبرداری کسی پلاکارد دست نگرفت و تجمع نکرد؟
اما من یاد کودکی ام افتادم وقتی حواسمان را پرت میکردند تا شربت تلخ به خوردمان بدهند چه بسا امروز هم این اتفاق در حال انجام است حواسمان پرت چیز دیگریست تا کلاه راحتتر سرمان فرو رود!!
براستی ما را چه شده؟؟؟
شوخی قابل بخشش را گناه کبیره می انگاریم و گناه کبیره را لطف و سخاوت مسئولین!!!
اسلام شناسی
اساس همه ادیان آسمانی
اساس وپایه همه ادیان آسمانی خداشناسی است هدف اول پیغمبران الهی بوده است که بشرخداشناس شود و درمقام پرستش وعبادت فقط خداراپرستش کندوغیراو را پرستش نکنندو درمقام تسلیم واطاعت فقط فرمان خدارا لازم الاطاعه بشماردخدوندمتعال راباچشم نمی توان دیدولی بدلیل عقل یعنی ازراه آثار و مخلوقاتش اورا می توان شناخت تمام موجودات ومخلوقات جهان آثار ودلایل ونشانه های وجود آفریننده دانا وتوانا وحکیم ومدبرانه هستند زیرا درهمه آنهانظم وترتیپ به کار رفته درهمه آنهاحکمت وتدبیروعلم ومهارت هویداست انسان همانطوری که بسیاری ازچیزها را به وسیله حواس پنچگانه خودتمیزمی دهد وبا تجربه های حسی آنهارامی شناسیدبسیاری ازچیزها را به وسیله عقل می فهمدوتشخیص میدهدمثلا اگرپارچه ای ظریف ومحکم دارای خط ها ونقش ها و رنگ ها دربرابرانسان قراربگیرد انسان درآن حال چیزهایی را به وسیله حس باصره ولامسه خود درک می کند و چیزهایی را به وسیله عقل خود می کند وتشخیص می دهدآنچه به وسیله حس باصره ولامسه درک می کند عبارت است از ظرافت ومحکمی ورنگ ها ونقش ها وپهنا ودرازای آن پارچه و اما درهمان حال به وسیله عقل خود می فهمد وتشخیص می دهدکه آن پارچه بافنده ای داشته وآن بافنده درکارخود دانا وماهر بوده و ازروی بصیرت وتوجه آن پارچه راازاین چنین ظریف ومحکم وزیبا وپرازنقش ونگار یافته است عقل اوبه می گویدهیچ چیزی خودبه خود درست نمی شودوخود به خود نظم وترتیب پیدانمی کند
شهیدمطهری (پنج مقاله) صفحه15
الحق که به ما درس وفا داد حسین
هر چیز که داشت بیریا
داد حسین
یعنی که تأملی کنید
ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا
داد حسین ؟
الحق که به ما درس وفا داد حسین
هر چیز که داشت بیریا
داد حسین
یعنی که تأملی کنید
ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا
داد حسین ؟
ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب
کو به یک ره برد از من صبر و آرام
و شکیب
رومیانه
روی دارد زنگیانه زلف و خال
چون کمال چاچیان ابروی
دارد پرعتیب
از
عجایبهای عالم سی و دو چیز عجیب
جمع میبینم عیان در
روی او من بی حجیب
ماه
و پروین تیر و زهره شمس و قوس و کاج و عاج
مورد و نرگس لعل و گل،
سبزی و می وصل و فریب
بان
و خطمی شمع و صندل شیر و قیر و نور و نار
شهد و شکر مشک و عنبر در و لل نار
و سیب
معجزات
پنج پیغمبر به رویش در پدید
احمد و داود و عیسی خضر و داماد
شعیب
ای
صنم گر من بمیرم ناچشیده زان لبان
دادگر از تو بخواهد
داد من روز حسیب
سعدیا
از روی تحقیق این سخن نشنیدهای
هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب.