شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع وگریه و زاری بود
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند
استاد پرسید: برای چه اینهمه ابراز ناراحتی و گریه و زاری میکنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد
استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مندشویم
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود
استاد گفت : پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی،تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد ومی پذیرد
« نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....!!!»
از مریم رسولی متشکرم بابت این متن زیبا
آزاده تر
که بود ز زن های این جهان؟
آن کس که کرد پیکر عریان خود عیان؟
گر این بُوَد رهایی انسان که ای گلی
هر تن فروش گشته رها طبق این گمان
نشنیده ای تو ناله ی مردم ز خاک خود؟
ای گل! تو "مثل مادر"معصوممان بمان
رحمی اگر به پاکی روحت نمیکنی
بر حرمت "به نام پدر" کن تنت نهان
عریانی تو عین اسیری برای توست
آزادی اش برای هوس های هرزه شان
ما را هزار امید به بازیگری چو گل
تو گرم بازی سیه زشت دیگران
ما در سماع ساز تو مدهوش و گشته ای
رقّاصه ای به نغمه ی دشمن در این میان
مال خود تو هست تن و جان تو ولی
ترسم بر او ز سیلی ویران گر خزان
دیدم پس دو دیده ی عصیان گرت که بود
از ترس کودکانه ی تنهاییت نشان
ترسم که نام گل صفتت همچو لکه ای
ممتد شود به ننگ به پیشانی زمان
بودی عزیز بین کسانت چه حیف شد
گشتی عروسک ید پنهان ناکسان
دعای زن بود که نوشته بودرحمت خدا
یک روز زنی با لباسهای کهنه و مندرس و نگاهی مغموم واردخواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست تا کمیخوارباربه او بدهد.به نرمی گفت که شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کندو شش بچه شان بی غذا مانده اند.صاحب مغازه با بی اعتنائی نیم نگاهی انداخت و محلش نگذاشت و با حالت بدی سعی کرد او را بیرون کند.زن نیازمند درحالی که اصرار میکرد گفت: آقا ... شما را به خدا قسم میدهم به محض اینکه بتوانم پولتان را می آورم.صاحب مغازه گفت که نسیه نمی دهد.مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می شنید به مغازه دار گفت: ببین این خانم چه میخواهد ... خرید این خانم با من.خوارو بار فروش گفت : لازم نیست ... خودم می دهم ...لیست خریدت کو؟زن گفت : اینجاست ...صاحب مغازه گفت : لیست ات را بگذار روی ترازو ...به اندازه وزنش هرچه خواستی ببر...!زن با خجالت یک لحظه مکث کرد از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت ...همه با تعجب دیدند که کفه ترازو پائین رفت ...خواربار فروش باورش نمی شد ...مشتری از سر رضایت خندید ...مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه دیگر ترازو کرد ...کفه ترازو برابر نشد ... آن قدر چیز گذاشت تا بالاخره کفه ها برابر شدند ...در این وقت خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشتببیند روی آن چه نوشته است ...کاغذ لیست خرید نبود ... ای خدای عزیزم ...تو از نیاز من باخبری خودت آن را برآورده کن "فقط اوست که میداند وزن دعای پاک و خالص چقدر است .دعا بهترین هدیه رایگانی است که میتوان به هر کسیداد و پاداش بسیار برد....
چهل روز برعهدخود وفادارباشیم
سالها در حسرت یک نگاه گرم از جانب تو مانده ام
سالیان دراز می گذرد،اما من هنوز چشم انتظارم
آنقدر پریشان شده این چشمایم که پلک برهم نهادن هم نمی تواند
برایم جوابگوی رسیدن به آرامش باشد
آیات نور
گذشت ازمال سبب گذشت ازگناهان است
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی درتفسیرآیه17 سوره تغابن بااین مضمون که(اگربه خداوندوام دهید وامی نیکوآن را برای شمازیادمی کندوشمارامی بخشدوخداوندبسیارسپاسگزاروحلیم است)نکاتی را مطرح فرموده اند که در ادامه میخوانید1- یاانفاق کنیدیاقرض الحسنه بدهید2- وام دان به خلق خدا وام دادن به خداست آری برای تشویق وکمک گرفتن ازمردم ازعناوین جاذبه داراستفاده کنید3- یکی ازراه های حفظ نفس وبخل دادن قرض الحسنه است4- وام گیرنده راتحقیرنکنیدکه گویا به خداوند وام داده اید5- برای تحریک مردم وایجادانگیزه جوایزوپاداش هاوبرکات رابیان کنید6- خداونددربرابرقرض دادن شماشکوراست پس افرادقرض گیرنده نیزازقرض دهنده گان تشکرکند7- خداوندحلیم است پس اگر به ماقرض الحسنه ندادندمانیزحلیم وبردبارباشیم8- گذشت ازمال سبب گذشت ازگناهان است9- چون قرض نیکوست (قرضاحسنا) پاداش نیزنیکوست10- علم خداوند نسبت به پنهان وپیدایکسان است11- فکرکنیدخدابه وام شمانیازدارد12- دستورات تشویقات وپاداش های الهی حکیمانه است13- برخلاف بسیاری ازمرم قدرت خداوندسبب کارهای خلاف حکمت اونمی شود
برگرفته ازکتاب(تفسیرآیات دین زندگی)ص315