سفرنامه
عزاداری محرم درایران قدیم
پیتردلاواله که درعصرصفویه به ایران آمده بودیادآورمیشود تمام این مدت (محرم) را به طورمداوم عزاداری می کنندوتشریفات وعزاداری راازاین قرارمی داندهمه غمگین به نظر می رسندولباس عزاداری یه رنگ سیاه می پوشندوهیچکس سروصورت خدرا نمی تراشدمی کوشند ازهرگناهی پرهیزکنندهمه باهم آهنگ های غم انگیز دروصف امام حسین ومصائبی که براو وارد شده می خوانندودوقطعه چوبی دردست دارندوبه یکدیگر می کوبندوازآن صدای حزن انگیزی ایجادمی کنندوحرکتی که به سروتن می دهندعلامتی ازاندوه بی پایان آنان است هنگام ظهردروسط میدان دربین جماعتی که گردآمده اندملایی که ازسادات است وعلامت ممیزه اش عمامه سبزاست برای مردم برفرازمنبرروضه میخواندوبه شرح وقایعی که به شهادت امام حسین(ع)منجرشده است می پردازدهمین مراسم روزها درمساجد وشب هادراماکن عمومی وبرخی خانه ها که باچراغ های فراوان وعلامت های عزاداری وپرچم های سیاه مشخص شده اندتکرارمیشود وروضه خوانی باشدت هرچه تمام ترادامه داردومستمعین با صدای بلندگریه می کنندپس ازاینکه روزدهم محرم فرامی رسدازمحلات اصفهان دسته های بزرگی به راه می افتدوبیرق وعلم باخودحمل می کنندوبرروی اسب های آنهاسلاح های مختلف وعمامه های متعددقرارداردچندین شترهمراه دسته هاهستندکه برروی آنهاجعبه هایی حمل می شودکه درون هریک 3تا4 بچه به علامت فرزندان اسیرامام حسین(ع) حمل می شوند
برگرفته ازکتاب(رسانه شیعه)اثرمحسن حسام مظاهری
تکیه گاه
غذای تکیه
دهه اول محرم درتکیه غذای نذری می دادندکه اعضاءخرجش راتقبل می کردندمثل الان نبودکه داخل ظرف یکبار مصرف غذابدهندوعزاداران به خانه هایشان ببرند بعدازپایان مراسم سفره می انداختندجوان ترها ازجلوی آشپزخانه تاسرسفره صف می کشیدندتاغذارادست به دست بدهنداول نان ونمک می آوردندبعدسبزی وترشی بعدهم کاسه های ترشی وبشقاب های گوشت کوبیده ازراه می رسیداین موقع ها بودکه پیرترها سفارش چرب تر می دادندوجوان ها سفارش کم دنبه>. سفره انداختن تخصص میخواست که ازچه جهتی سفره هاراپهن کنندتاتعدادبیشتری جابشوندمهمان ها راحت تربنشینندغذارسانی هم ترتیب داشت اول ازسفره های دم درشروع میکردند تا زودتربخورندوبروند تا راه بازشود بعدبه سفره های بالا می رسیدندولی مهمترین غذای نذری شله روزعاشورابودسالهای اول درمحل خودتکیه توزیع می شد ومردم باظرف می آمدند ومی بردند سالهای بعدبه محل های محروم می بردندهرسال به تعداددیگ اضافه می شدازسه دیگ یادم می آید بعدبه بیست دیگ رسید رسم بودنام هرخیروبانی را گوشه دیگش حک می کردندازشب قبل اعضای تکیه جمع می شدندبرای مقدماتش خانم هاحبوبات پاک میکردندمسن ترهاگوشت هاریش ریش میکردند(برای شله) اوایل اجاق هاآتشی بودولی سالهای بعدبه همت مردم گازی شد بیشترازاین که خوردن شله برای ما لذت داشته باشد ازمراسم پخش آن کیف میکردیم بعدازریختن مواددردیگ که خودسرآشپزمسئولش بودودستش پیمانه وچشمش ترازوبودنوبت چنبه زدن می رسید یعنی هم زدن دیگ ها با کفگیرهای بلند.اولش بااشتیاق چمبه میزدیم ولی بعدازنیم ساعت خسته می شدیم دستمان تاول می زد وصورتمان ازگرما وقطره های شله می سوخت ودیگرنوبت به بزرگترها می شد که تاطلوع آفتاب ودم کردن شله هم بزنندتاآخرعمرحال وهوای غروب تاسوعا تاظهرعاشورایادم نمی رودکه کناردیگ ها باصلوات ودعا وروضه واشک به یاد مصائب صحرای کربلا می گذشت
علیرضاکاردار
تکیه گاه
تکیه سبز
خاطرات تکیه ای که درکودکی دهه محرم وشب های رمضان به آن جا می رفتیم کاملا روشن جلوی چشمم است سالن بزرگی که بافرش هاو گلیم ها وموکت های رنگارنگ نو وکهنه ای که هرکدام نذر ووقف یک دلداده ای مخلص بودفرش شده بود دیوارش پربود ازپرده وتابلو و پرچم وکتیبه پشت به قبله هم سرتاسرقاب های بزرگ وکوچکی بود ازعکس بانیان وخادمان تکیه که هرازگاهی یک قاب جدید به قاب ها اضافه می شد ومی فهمیدیم یکی دیگر از پیرمردهای هیئت را ازاین به بعدنخواهیم دیدتکیه دوتا پنکه داشت که تنها مورد وهم آلود آن جا بود کابوسم این بودخدای ناکرده یک بارکه پنکه درحال چرخش است ازجایش دربرود و روی سرمان بیافتد درمقابل رویایی ترین خاطراتم ازتکیه برمی گردد به بوی گلاب وگلابدان ها و دودعود وکندر واسپند کنار این رایحه های رویایی رنگ سبز بیشترین سهم خاطراتم را ازتکیه را دارد پرده های سبز جانماز سبزجلدهای سبزقرآن و پرهای سبزطاووس داخل گلدان بالای طاقچه کنارتمثال منسوب به امام حسین(ع)
علیرضاکاردار
هیئت جان نثاران قمربنی هاشم ابوالفصل العباس(ع)
طبق روال همه ساله درروزعاشوراخیمه سوزان وشام غریبان
درهمین مکان برگزارمیگردد
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تابگیرم دربغل قبرشهیدکربلا
هرچه دارم ازتو دارم یاابوالفضل
نغمه سرایان عاشق اهلبیت
تاسیس 1360
هیئت بزرگ هنرمندان مشهد
متوسلین به آقا قمربنی هاشم(ع)
مکان: بلوارطبرسی – چهارراه گاز – نبوت 15
حمیدفلاح - براتی
ششم محرم 406 قمری – درگذشت عالم بزرگ شیعه(سیدرضی)
گردآورنده نهج البلاغه
محمدبن حسین معروف به سیدرضی درسال 359هجری قمری متولد شدنسبش باپنج واسطه به امام موسی بن جعفر(ع) می رسدسید رضی ازبزرگان شیعه ودارای مقام ومنزلت دردولت بنی عباس و دولت آل بویه داشت و برادرش سیدمرتضی ازعلما وفقهای شیعه درقرن پنجم قمری صاحب تالیفات فقهی و اصولی است سیدرضی ازهمان اوایل کودکی با اشتیاق فراوان درمحضردرس (شیخ مفید)حاضرشد و به همراه برادرش مراتب ترقی راطی کرد وی علاوه برجدیت وپشتکارزیاد از نبوغی ذاتی وخدادادی برخوردار بودکه پیشرفت های علمی و ادبی او را سرعت می بخشید سید رضی از بزرگترین صاحبان بلاغت وفصاحت بوده که از درکی صحیح و ذوقی سلیم بهره مند بود او درسی سالگی کل قرآن را درمدت کوتاهی حفظ کرد سیدرضی همه خلفای بنی عباس راغاصبان خلافت و ولایت وحکومت اسلامی میدانست و با اشعارخودسعی دربیان حقایق زمانه اش داشت او درکنارفعالیت های سیاسی به تدریس وتالیف همت گماشت وشاگردان فاضل وآثاری ماندگاری ازخودبجای گذاشت امااصلی ترین تالیف سیدرضی وسبب شهرت اوجمع آوری حکمت ها وخطبه ها ونامه های امیرالمومنین علی(ع) بود که به نام نهج البلاغه دردسترس همگان قرار گرفت سیدرضی اولین کسی بودکه مکانی برای تحصیل طلاب علوم دینی تهیه کردوآن رادارالعلم نامید سرانجام سیدرضی درششم محرم سال 406 قمری در447 سالگی درگذشت
منبع: سایت راسخون