یادگاری
امین زندگانی
بازیگرسینماوتلویزیون
خاطرات کودکی وحرم امن امام رضا
برای من حرم امام رضا(ع)یعنی انبوه خاطرات ازدوران کودکی وقتی که کودک بودم درصحن قدیم درکنار کبوترهای حرم همراه برادرم بازی میکردیم آن زمان من چیزی ازحرم نمی دانستم اماحال خوبی را می داد و باعث می شد و برای آمدن دوباره به حرم لحظه شماری کنم هنوزهم خاطره روزی که ولوله ای برپاشد برای بردن مردی روی دست که بعدافهمیدم نابینا بود و شفاگرفته است حرم امام رضا(ع)میعادگاه هرساله خانوادگی ماست درزمانهای متفاوت به حرم می آییم امااین حضورهیچگاه ترک نمی شوداین علاقه به زیارت دروجودما ازکودکی ریشه دوانده وحالا که به شناختی بیشتررسیده ایم این زیارت برایمان بعدیافته وحالمان را برای مدتها خوب می کندبازیگری درسینما همراه باخاطرات واتفاقاتی است که من هم برایم بارها رخدادهایی پیش آمده اماهمیشه یادحضرت رضا(ع) وسایر ائمه باعث قوت قلب ماست آدم احساس می کند می کندسایه ای برسردارد که مانع اتفاقات بدمی شودمردمی که برای زیارت به حرم می آیندهمه خودراتحت حمایت حضرت می دانند وبه امید شفاعت گردهم درحرم جمع میشوندمن هم مانند سایرمسلمین آرزومندشفاعت وحمایت آن بزرگواردراین دنیا وآخرت هستم
برگرفته از نشریه حرم
از موسم حج تا ماه عزا آمدیم
از کوی منا تا کرببلا آمدیم
ای بغض نهان بسم الله
ای اشک عیان بسم الله
ای سینه زنان بسم الله
هلال ماه خون آمد برون از پشت ابر غم
بسوز ای دل که می سوزد در این ماتم همه عالم
(شده عالم
پریشان، بخوان با چشم گریان، حسین جانم حسین جان)
سوزی به دل و بغضی به گلو می آید
تا نغمه ی هل من ناصر او می آید
با تشنه لبان شو همراه
می خواندمان قربانگاه
لبیکَ اباعبدالله
دلم را می برم امشب به سوی خیمه گاه تو
مگر جز تو، کسی دارد، غلام روسیاه تو
(شده عالم
پریشان، بخوان با چشم گریان، حسین جانم حسین جان)
حیران غمت جان و دل ما یا زهرا
گریه به حسینت عقده گشا یا زهرا
ای روزی اشکم با تو
ای روضه عالم با تو
ای لطف محرم با تو
دم یا فاطمه دارد تمام خیمه ها امشب
می آید هر نفس عِطر بقیع و کربلا امشب
(شده عالم
پریشان، بخوان با چشم گریان، حسین جانم حسین جان)
شاعر: میلاد عرفان پور و محمد مهدی سیار
نکته ها
* درهای بسته یک چیز را به مایادمی دهداینکه درهای باز را جدی تربگیریم
* زندگی صحنه مسابقه ایست که همه درآن می توانند برنده باشندوبرای پیروزی مالازم نیست بقیه بازنده باشند
* ایمان به اینکه همیشه یک نفر مواظب ماست بسیاری ازاضطراب هایمان راازبین می برد
* تنهادرصورتی درکاری که انجام میدهیم موفق می شویم که به موفقیت (باورداشته باشیم)
کاریکلماتور
* اگربخواهم پرنده ای را محبوس کنم قفسی به بزرگی آسمان می سازم
* هردرخت پیر صندلی جوانی می تواند باشد
* غم کلکسیون خنده ام رابه سرقت برد
* نسیمی که به تنه درخت می وزد سرود تنهایی سرمی دهد
غلاف چکش
عده ای از همشهری های دخولنگه چکمه ای پیداکرده بودندهرکدام آن رابه چیزی تشبیه می کردتااین که به پیش دخوآوردنددخوگفت این غلاف چکش است که ازمدافتاده
هزاریک لطیفه شیرین