کعبه یک در داشت ،آنهم مشرکان
رفت و آمد می نمودندی از آن
گفت با خود گوش باش این حیدر است
نی سزاوار ورود از این در است
باز کن ای بیت حق داوراست
بهر باب الله باب دیگراست
کعبه آندم ناله بر افلاک زد
بهر حیدر سینه اش را چاک زد