دلیل"تاکید بر نماز صبح" ازلحاظ علمی
با خواب غلظت خون بالا میرود
وهرچه به صبح نزدیک میشویم
خون غلیظ تر میشود.
و درست لحظات نزدیک شدن
به اذان به حد اعلا می رسد.
بهمین خاطر است که
اکثر سکته ها سحر اتفاق میفتد...
کسانی که بیدار میشوند
با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود
و با خواندن نماز ، بدن کاملا بالانس شده
و به حالت نرمال باز میگردد...
و این چنین است که هیچ کدام از
دستورات خداوند مهربان بدون حکمت نیست...
گیلک_زبان
در پاسداشت زبان کهن گیلکی
چند واژه گیلکی با معانی آن
آبَ بوستَن = آب شدن ، وا رفتن ، از حالت انجماد در آمدن و همچنین از فرط خجالت آب شدن .
آبادَ کودن = آباد کردن .
آبَ کودن = آب کردن ، ذوب کردن و هر چیزی را با زبان بازی و به هر صورت از سر باز کردن .
آب بیده = آب دیده ، آب افتاده ، نم کشیده ، باران خورده و آب کشیده .
آب جَکَفتَن = آب افتادن ، آب افتادن دهان ، و همچنین آب افتادن و آبکی شدن خوراک مانند : آش و یا شله زرد .
آبجی زَنَی = خاله زنک .
آب اوسَدَن = آب برداشتن ، آب کشیدن یا برداشتن آب از چاه .
آب چشمه ای = پخش کننده آب چشمه محله چمارسرا بین منازل رشت در قدیم را آب چشمه ای می گفتند . در زمانی که رشت فاقد لوله کشی آب بود و آب چاه بسیاری از منازل به دلیل آهکی بودن کیفیت لازم را نداشت ، عده ای آب چشمه چمارسرا را با اسب و الاغ و گاری به شهر آورده و به اهالی می فروختند . آب چشمه فقط مصرف آشامیدنی داشت و هر آب چشمه ای ، محله ای را در تحت اختیار خود داشت و در قلمرو خود آب آشامیدنی ( مشترکین ) را تامین می کرد . هر سطل آبِ چشمه به بهای ( ده شاهی تا یک قران ) به دست مصرف کننده می رسید.
زباله خشک بدهید،کارت مترو و تلفن بگیرید
اقدامی جالب، از مسئولان شهری کشورهای آسیای شرقی در حرکتی بدیع در راستای پاکیزگی و جلوگیری از آلوده شدن محیط زیست
خبرگزاری قوه قضاییه
Mizan_ir
نصیحت مادر
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﺮﺩ؛
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ!
ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﺮﺍ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ...
ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻢ ﻏﯿﺮ ﻣﻨﻄﻘﯽ!
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻟﻄﻔﺎً ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﯽ ﻭﻗﺖ ﺑﺪﻩ ﻭ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﻔﻬﻤﯽ...
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﻭ ﻏﺬﺍﯾﻢ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ،
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺳﻢ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻢ،
ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻢ
ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ،
ﺑﻪ ﺗﻮ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ...
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ،
ﻣﺮﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻧﮑﻦ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ،
ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﮐﻨﻢ...
ﺍﮔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺴﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺨﻨﺪ،
ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﻢ ﺑﺎﺵ...
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺩﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ،
ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﻮﯼ،
ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﻭ ﭼﻪ ﻧﮑﻨﻢ...؟!
ﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺫﻫﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﻢ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻧﻢ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺻﺤﺒﺖ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮ...
ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﻦ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ.
ﺗﻮ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﯽ.
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ؛
ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ...
bakhoda_chanel