همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

دردنامه


دردنامه

درد ما را علاج باید و نیست

مورد ازدواج باید و نیست

بین صدها هزار کنکوری

دو سه تا تست «گاج» باید و نیست

قدّ سروم به‌سان شمشاد است

دختری مثل کاج باید و نیست

جلویم مشکلات سدّ شده‌‌اند

شاخی از جنس عاج باید و نیست

وقت گرییدن است اکنون و

یک نوار سراج باید و نیست

چوب اندوه را مزن به سرم

چند قطعه ملاج باید و نیست

آه! ترمز بریده‌ام چه کنم

زیر پایم کلاج باید و نیست

اعتدال مزاج باید داشت

اعتدال مزاج باید و نیست

درد خود را علاج خواهم کرد

آخرش ازدواج خواهم کرد

در بهار ازدواج خواهم کرد

چاربار ازدواج خواهم کرد

ای حسودان حسد چه می ورزید

بی شمار ازدواج خواهم کرد

پس برای چه آفریده شده است

با نگار ازدواج خواهم کرد

در زمین در بهشت حتی در

باغ نار ازدواج خواهم کرد

نه، خجالت برای چه من با

افتخار ازدواج خواهم کرد

«وطن‌ام ای شکوه پابرجا»

الفرار ازدواج خواهم کرد

راهبان! از خدا که پنهان نیست

آشکار ازدواج خواهم کرد

وسط جاده بوق، شب نزنید

یک کنار ازدواج خواهم کرد

سیب و موز و خیار می دهم و

یک نهار، ازدواج خواهم کرد

بیش از این انتظار جایز نیست

انتظار! ازدواج خواهم کرد

درد خود را علاج خواهم کرد

آخرش ازدواج خواهم کرد.

غین قاف

وطنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.