همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

داستانک

داستانک

میگن تو یک مجلس از ژولیده ی نیشابوری پرسیدن میتونی فی البداهه شعری بگی که ده تا کلمه ی "دل" داخلش باشه و هر کدوم معانی مختلفی داشته باشه؟!

ژولیده، رباعی زیر را در همون مجلس سرود:

دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت

هرچه کردم ناله از دل، سنگدل نشنید و رفت

گفتمش ای دلربا دلبر ز دل بردن چه سود؟

از ته دل بر من دیوانه دل خندید و رفت...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.