همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

اهل همت رخنه در سد سکندر می کنند

اهل همت رخنه در سد سکندر می کنند

آیت‌الله‌ العظمی مرعشی نجفی می‌فرمودند: ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینی بودم، بیشتر اوقات پول به من نمی‌رسید ، از طرفی در طول روز به تحصیل معارف و علوم حوزوی می‌پرداختم، وقت کار کردن در روز را نداشتم، از شدت احتیاج و سختی معاش مجبور بودم خواب و استراحت خود را تعطیل کنم و شب‌ها در کارخانه برنج کوبی پدر مرحوم نصرالله خلخالی کار کنم و با مزدی که از کار در کارخانه می‌گرفتم امرار معاش ‌کنم و روزها به خواندن درس و تحصیل ادامه دهم، اما هیچ‌وقت به هیچ کسی اظهار حاجت نمی‌کردم جز خداوند تبارک و تعالی و توسل به خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام.

کتاب قصص العلما

Howzehir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.